سر مقاله اولین شماره روزنامه

افسردگی

مقدمه

افسردگی مسله شماره یک سلامتی در دنیاست. به قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرماخوردگی اختلالات دماغی نامیده اند. با این حال تفاوت ظریفی میان سرماخوردگی و افسردگی وجود دارد. افسردگی کشنده است. با توجه به تحقیقات به عمل آمده در سال های اخیر آمار خودکشی حتی در میان کودکان و پا به سن گذاشته ها رشد تکان دهنده ای داشته، و این در شرایطی است که انواع دارو های آرام بخش و ضد افسردگی که شمارش از میلیارد گذشته، در دهه جاری برای درمان افسردگی تجویز شده است. ( برنز، 1381، ص 25(

اگر از افسردگی رنج می برید، متاسفانه باید بدانید که تنها نیستید. در واقع، تخمین زده می شود که امروزه بیش از سیصد میلیون نفر در جهان، مبتلا به افسردگی هستند. افسردگی از ابتدای تاریخ بشر افراد بشر را رنج داده است. در واقع اولین بار حدود 2400 سال پیش به نام بقراط، پزشک مشهور یونانی واژه مالیخولیا را برای توصیف افسردگی به کار برد. در مورد حیوانات باید گفت اگر چه ما نمی توانیم از آنها بپرسیم چه احساسی دارند، ولی آن ها هم از قابلیت افسرده شدن برخوردارند، گاه رفتار حیوانات به گونه ای است که به نظر می رسد افسرده هستند. ما انسان ها نیز کم و بیش، دارای استعداد ابتلا به افسردگی هستیم، همانطور که استعداد ابتلا به اضطراب، غم و عاشق شدن را داریم. ( گیلبرگ، 1389، ص 43)

بخش اول: شناخت افسردگی

1-1 افسردگی چیست؟

افسردگی صرفا به معنای احساس دلتنگی و غمگینی نیست بلکه بسیار فرا تر از آن است. در حقیقت، افسردگی نه تنها بر چگونگی احساس ما، بلکه بر نحوه تفکر ما درباره چیز ها، سطوح انرژی، تمرکز حواس، خواب و حتی علایق جنسی ما تاثیر می گذارد. بنابر این، تاثیر افسردگی بسیاری از جنبه های زندگی ما را دربر می گیرد.

افسردگی بر انگیزه ما برای انجام کار ها اثر می گذارد. ممکن است احساس بی تفاوتی کنیم و انرژی و علایقمان کاهش یابد. هیچ کاری ارزش انجام دادن نداشته باشد و همه چیز چنان عبث و بیهوده به نظر برسد و چنان نا امید شویم که حتی حاضر نباشیم کاری را امتحان کنیم. ( گیلبرگ، 1389، ص 44 )

1-2 بیماری افسردگی

علایم و نشانه های این بیماری که متخصصان فن به جستوجوی آن ها بر می آیند، متنوعند و تمامی عملکرد های انسان را از هر دو جنبه روانشناختی و جسمانی تحت تاثیر قرار می دهند.

افسردگی، همانطور که از نام آن پیداست، عمدتا نوعی اختلال خلق یا اختلال عاطفی در نظر گرفته می شود، از این رو غالبا اصلاح « بیماری عاطفی » نیز در مورد آن به کار برده می شود. فرد مبتلا از خلق نا شاد یا احساس دلتنگی و غمگینی و فرو رفتن در خیالات واهی شکایت می کند به مدت دو هفته یا غالبا بیشتر تداوم داشته است. ( بلاک برن، 1382، ص 20)

1-3 چه کسانی می توانند به افسردگی دچار شوند

افسردگی به قدری متداول است که گاهی به منزله سرما خوردگی معمولی در روان پزشکی مطرح می شود و بسیاری از ما در مواردی افسردگی را اندکی تجربه می کنیم. گفتنی است که برخی از شخصیت های مشهور تاریخ مانند ناپلون، چرچیل و آبرهام لینکن از افسردگی رنج می برده اند. کودکان و نوجوانان نیز به افسردگی دچار می شوند، حتی بعضی معتقد اند که حیوانات نیز به افسردگی مبتلا می شوند. ( بلاک برن، 1382، ص 27 )

فصل دوم: علل افسردگی

2-1 توارث

تحقبقاتی فراوانی نشان می دهند که احتمال دارد افراد ژن هایی را به ارث ببرند که آنان را در مقابل ابتلا به افسردگی آسیب پذیر می سازد. در تحقیقاتی که روی خانواده ها انجام گرفته، معلوم گردیده که افسردگی احتمالا در خویشاوندان خونی افرادی که از افسردگی شدید رنج می برند، بیشتر متداول است هر چه درجه خویشاوندی نزدیک تر باشد، به همان نسبت، فرد در مقابل افسردگی آسیب پذیر تر می شود.

وجه توارث هنوز به طور کامل مشخص نیست، ولی لازم است به خاطر داشته باشیم که آنچه شخص به ارث می برد، افزایش میزان آسیب پذیری در مقابل بیماری است، نه آنکه خوده بیماری را به ارث ببرد. ( بلاک برن، 1382، ص 30 )

2-2 تغییرات مغز

تغییرات زیستی متعددی در مغز روی می دهد. مشاهده شده است که دقیقا قبل از آغاز بیماری افسردگی شدید و نیز در حین آن، این تغیرات شامل تغییر در ارتباطات عصبی سیستم غدد درون ریز و هورمون ها، تغییر در سیستم انتقال دهنده های شیمیایی مغز، و تغییر در فعالیت های الکنرونیکی مغز هستند. با این وجود، این تغییرات پایدار و همیشگی نیستند. ( بلاک برن، 1382، ص 31 )

2-3 هورمون ها

تغییرات هورمونی عمده ای که در افسردگی به وقوع می پیوندد به «کورتیزول» مربوط است، یعنی هورمونی که از غده فوق کلیوی که دقیقا بالای کلیه قرار دارد، ترشح می شود. غده هیپوفیز که در قسمت تحتانی مغز قرار دارد، میزان ترشح کورتیزول را منترل می کند. افسردگی های شدید، چه یک قطبی و چه دو قطبی، بیش تر با ترشح بیش از حد کورتیزول مشخص می شوند. ( بلاک برن، 1382، ص 31)

2-4 ناقل های عصبی

میلیون ها سلول عصبی موجود در مغز از طریق مواردی شیمیایی به نام ناقل های عصبی با یکدیگر در ارتباطند. نظر بر این است که به هنگام افسردگی، فعالیت یک یا چند سیستم عصبی خصوصا سیستم های نورآدرنالین هیدروکسی تر پتیامین 5  در مناطقی از مغز که تنظیم کارکرد هایی را به عهده دارند، که در افراد افسرده دچار اشکال می شود. برای مثال خواب، اشتها، تمایلات جنسی و شاید هم خلق کاهش می یابد. این کاهش میزان ناقل های عصبی باعث کاهش ارتباط بین سلول های عصبی می شود و در نتیجه به بروز علایم نوعی افسردگی منجر می شود. ( بلاک برن، 1382، ص 32 )

فصل سوم: یادگیری چگونگی کنار آمدن با افسردگی

3-1 رفتار های خود را تغییر دهید

وقتی افسرده هستیم، انجام فعالیت های روز مره برای ما طاقت فرساست. با این حال، سازماندهی آن ها به روشی که بتوان آن ها را گام به گام به مرحله اجرا در آورد، بسیار مفید خواهد بود. مثلا ماندن در رختخواب، رفتاری است که اغلب در افراد افسرده مشاهده می شود. اگر ماندن در رختخواب برایتان مفید است و به شما کمک می کند که احساس بهبودی و شادابی کنید، هیچ اشکالی ندارد ولی باید بدانید که در مورد افسردگی غالبا چنین نیست. ما به این دلیل در رختخواب می مانیم که خود را از محیط افراد پنهان کنیم، نه برای استراحت و تجدید قوا. سپس برای انجام ندادن کارهایی که باید انجام میدادیم، احساس گناه می کنیم و خود را مورد سرزنش قرار می دهیم. همچنین وقتی در رختخواب دراز می کشید، بیشتر به فکر فرو می روید و به مسایل و مشکلات می اندیشید. اگر چه به نظر می رسد رختخواب محل بسیلر امنی است، ولی در عمل باعث می شود که در راز مدت، حالتان بدتر شود. بنابراین، مهمترین گام این است که از رختخواب بلند شوید و برنامه ریزی کنید که هروز یک کار مثبت انجام دهید. به یاد داشته باشید که مغزتان، به شما می گوید که نمی توانید کاری انجام دهید و بیهوده تلاش نکنید. بنابر این، باید به تدریج مغز خود را متقاعد کنید که می توانید کار ها را انجام دهید. ( گیلبرگ، 1389؛ ص 116 )

3-2 تجزیه مشکلات بزرگ به اجزای کوچک تر

بررسی ها نشان می دهد که وقتی افسرده می شویم، تمایلمان را برای انجام کار ها بر اساس برنامه تی منظم، از دست می دهیم. مبارزه با افسردگی می تواند به معنای طرح ریزی گام به گام برای فعالیت ها، از روی قصد و نیت باشد. البته من موافق این عقیده هستم که انجام چنین برنامه هایی ممکن است که تا حدودی کسل کننده باشد، اما به یاد داشته باشید که شما مغز خود را آموزش می دهید که به شیوه متفاوتی بیندیشید. اگر از ناحیه پا دچار شکستگی شوید، باید یاد بگیرید که آرام و آرام از پای خود استفاده کنید و به تدریج وزن خود را روی آن قرار بدهید و راه بروید. مبارزه گام به گام با افسردگی نیز، در واقع، معادل ذهنی این وضعیت است. نکته کلیدی این است که باید سعی کنید از پرت شدن حواس، با این فکر که انجام این کار ها بسیار مشکل است بپرهیزید. ( گیلبرگ، 1389، ص 117 )

3-3 برنامه ریزی فعالیت های مثبت

وقتی افسرده می شویم، غالبا فکر می کنیم که باید در ابتدا، همه کار های کسل کننده را انجام بدهیم. گاهی انجام کار های کسل کننده . طاقت فرسا اجتناب نا پذیر است، اما باید برای انجام برخی فعالیت ها یمثبت نیز برنامه ریزی کنید- فعالیت های ساده ای که انجام آن ها باعث خوشحالی شما می شود. به عنوان مثال، اگر دوست دارید به پارک بروید در آنجا کتاب بخوانید، یا به دیدن دوست خود بروید، یا قدم بزنید، برای انجام این فعالیت ها طرح ریزی کنید. گاهی افراد افسرده در گنجاندن فعالیت های مثبت در برنامه روز مره شان بسیار ضعیف عمل می کنند و تمام وقت آنها صرف انجام کار های کسل کننده و طاقت فرسا شود. آنها ممکن است به دلیل بیرون رفتن از خانه و انجام ندادن کار های منزل خود را سرزنش کنند و دچار احساس گناه شوند. اما به هر حال ما نیاز به انجام فعالیت های مثبت هم داریم. اگر فعالیت مثبتی انجام ندهیم، مثل این است که به طور دایم از بانک خود پول بگیریم بدون این که چیزی به حساب خود واریز کنیم. انجام کار های مثبت، همانند واریز کردن پول به حسابتان است. هر وقت فعالیتی انجام می دهید که باعث خوشحالی شما می شود، هرچند آن خوشحالی کوچک باشد، با خودتان اینطور فکر کنید که: ذره ای دیگر به حساب مثبتم اضافه شد. ( گیلبرگ، 1389، ص 118)

نتیجه گیری

برای آن که افسرده تر شوید، باید بدانید که افسردگی نوعی بیماری است و بنابراین لازمه زندگی سالم است و مهمتر آن که می توانید به کمک روش های ساده بر این بیمار چیره شوید. اخیرا گروهی از روان پزشکان و روان شناسان دانشکده پزشکی پنسیلوانیا به پیشرفت های بزرگی در زمینه درمان اختلالات روانی دست یافته اند. این عده که از روش های مرسوم درمان افسردگی، به آن جهت که در شفای بیماران از سرعت لازم بی بهره است دل خوشی نداشته اند، روش تازه ای برای درمان افسردگی و سایر اختلالات احساسی ابداع کردند.

پژوهش های اخیر ضمن تایید موفقیت روش هایی جدید درمان افسردگی، بر سرعت و اثر بخشی بیشتر آن نسبت به دارو درمانی و یا روان درمانی مرسوم مهر تایید زده است. نام این شیوه درمان انقلابی را « شناخت درمانی» گذاشته اند. ( برنز، 1381، ص 25 )

فهرست منابع

پاول گیلبرگ، غلبه بر افسردگی، ترجمه سیاوش جمال فر، انتشارات رشد، سال 1389

دیوید برنز، روانشناسی افسردگی، ترجمه مهدی قراچه داغی، چاپ دوازدهم، سال 1381

ایوی ام بلاک برن، مقابله با افسردگی، ترجمه دکتر گیتی شمس، چاپ دوم، انتشارات رشد، سال 1382